سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پسران کرمانشاه

u کل بازدیدها : 68748

u بازدیدهای امروز : 16

u بازدیدهای دیروز : 1

u  RSS 



u خانه
u مدیریت
u پست الکترونیک
u شناسنامه

پنج شنبه 84/8/5 ساعت 11:42 عصر

i آپدیت

به نام او

چهارم آذر

وبلاگ گروه آپدیت شد

عضو گیری در نمایشگاه کتاب::http://www.kermanshah.ir.tc/weblog/

 

علی مرد دردمند کوچه های کوفه،کوفه ای با وسعت تمام مردمان از ازل تا ابد، علی مردی نگران قطره اشک کودکی در آن سوی زمین،در آن گوشه زمان ما را به عاشقی، به قدم نهادن در کوچه ها پا به پای خود می خواند...همراهش شویم و لو یک شب

یا علی

http://www.kermanshah.ir.tc


نوشته شده توسط: پسران کرمانشاه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

جمعه 84/1/12 ساعت 6:35 عصر

i میزان رضایت مندی مردم از ادارات دولتی


قبل از هر چیز سال نو رَ خدمت همه همشهریا تبریک عرض مکنم.امیدوارم سالی سرشار از موفقیت داشته باشین.ببخشید که دیر به دیر آپدیت مکنم و کم بشتان سر میزنم.
خب سال 83 چطور بود؟تانستید به اهداف مورد نظرتان برسید؟خوب بود؟ایشالله که هر روزتان بهتر از دیروز باشه.به قول معروف هر روزتان نوروز و نوروزتان پیروز باشه.
خب بریم سر اصل مطلب.
چند هفته قبل از عید یکی از روزنامه ها نتایج یِی نظر سنجیه چاپ کرده بود که به نظر جالب میامد.بر مبنای ای نظر سنجیه که میزان رضایت مردم از دستگاه های دولتی رَ نشان میده بانک سپه با کسب 78 درصد رضایت مندی مراجعین ،به مقام اول رسیده بود.حالا کی ای نظر سنجیه انجام داده و چقدر میشه بشش اطمینان کرد بماند ولی نکته ی جالب ای آماره اینه که نهادهایی که به طور مستقیم با امنیت و رفاه مردم در ارتباط هستن در آخر  رتبه بندی جا گرفتن.اداراتی مثل نیروی انتظامی،راهنمایی و رانندگی،شهر داری ،بیمارستان ها و... رتبشان از چهل هم پایین تره.مثلا مسولان نیروی انتظامی با ای همه ادعاشان رتبه ی چهل و نهم رضایت مندی  رَ کسب کردن.البته در مورد نیروی انتظامی  "آن را که عیان است چه حاجت به بیان است".هر کس فقط یکبار پاش به  نیروی انتظامی و یا راهنمایی و رانندگی خورده باشه در اولین برخورد متوجه میشه که  اوضاعشان چقدر به هم ریخته و آشفته اس(یک نمونه کوچیکش رشوه گرفتن مامورای راهنماییه).اصلا همه جا ایجوریه.دزدی،فساد،رشوه،باند بازی و پارتی بازی و هزار و یک مرض دیه عین یک غده سرطانی ساختار ادارات دولتی رَ در خودش پیچیده.مردم واقعا از دستشان عاجز شدن.هیچ کس نیس که به کارشان نظارت داشته باشه.ناسلامتی سال 83 سال پاسخ گویی!! مسولان به مردم بود!مَ واقعا نمیدانم آیا واقعا مسولانی که او بالا نشستن و مدام شعارای هفت من یی غاز میدنم از ای چیزا خبر ندارن؟چطور ممکنه که خبر نداشته باشن.دو حالت بیشتر نداره:یا از همه چیز باخبرن و به قول معروف شریک دزد و رفیق قافله هستن و یا اینکه واقعا از فساد و کثافت کاری زیر دستاشان خبر ندارن که در هر دو صورت نشان از بی کفایتی اونا داره.
اصلا تو مملکت ما همه عادت دارن شعار بدن و هیچ کس حاضر نیس که واقعا "دست در عمل" بزنه.مثلا همی مطلبی که مَ در مورد فقر نوشتم،با وجودی که مطمئنم خیلیا ای مطلبه خواندن ولی هیچ کس حاضر نشد به در خواست مَ جواب بده(به جز وبلاگ آلونک تنهایی که در اینجا لازم میدانم ازش صمیمانه تشکر بکنم).
در مورد فقر تاحالا خیلیا شعار دادن و مطلب نوشتن و سخنرانی و ... راه انداختن ولی در عمل....
اینایی که ای شعارا رَ میدن خودشان چند دستن.یی دسته اونایی هستن که تمام تلاششان اینه که از فقر و فساد موجود در جهت ضربه زدن به حکومت استفاده بکنن و اگر می بینید ای چیزا رَ تو نوشته هاشان مطرح مکنن هدفی جز  ایجاد زمینه بری حکمرانی خودشان ندارن که مطمئن باشید این دسته دلشان بری من و شما نمی سوزه.
دسته ی دوم کسانی هستن که با دولت فعلی مشکل دارن و هدفشان از مطرح کردن فقر و ...ضربه زدن به دولت فعلیه.در ایکه اینها هم دارن دروغ میگن هیچ شکی وجود نداره.
به قول شامی باید به این دو دسته  گفت :
 "کم چاخان بکه ،دی چاخان بسه!"
ولی در این بین افرادی وجود دارن که واقعا درد مردمه درک مکنن و خودشانه از مردم جدا نمیدانن و اگر می بینید در مورد فقر صحبت مکنن و از وضع موجود می نالن واقعا دلشان بری مردم می سوزه.از ایکه میبینن یی عده از بس خوردن  کمربند شلوارشان جلو فشار شکمشان داره پاره میشه و یی عده از بس گرسنگی کشیدن که وقتی کمربندشانه تا آخر سفت مکنن باز سوراخاش کم میاد! عذاب میکشن.از ایکه میبینن یک نفر بری عید شش رقم لباس رنگ و وارنگ خریده و چند کوچه ،فقط چند کوچه اوطرف تر یی بچی ، شب عیدی داره از گرسنگی زار میزنه گریه شان میگیره.از ایکه میبین سفره ی یک خانواده پره از غذاهای هفت رنگ  و سفره ی خانواده ی دیه پره از آآآآه...غصه تمام وجودشانه فرا میگیره.از ایکه میبینن.....
بگذریم.وقتی هیچ گوش شنوای بری حرفای ما وجود نداره همو بهتر که ما هم خفه بشیم.
متاسفانه ای دسته ی سومی هم با وجودی که در حرفاشان صداقت دارن هیچ وقت بری اقدام عملی در این راه قدمی بر نمیدارن.قبلا هم گفتم الان هم میگم؛ هر کدام از ما باید خودمانه در برابر این مسائل مسوول بدانیم و برای رفع این مشکلات دست به کار بشیم .
مَ در ای مورده پیشنهاد تشکیل یک ان جی و یا یک گروه غیر رسمی توسط برو بچه های وبلاگ نویس و تمام کسانی که در ای مورد در خودشان احساس وظیفه مکنن رَ میدم و از امروز هم فعالیت خودمه تو سایت کلوب شروع مکنم.هر کس تو سایت کلوب عضو نیست بگه تا براش دعوتنامه بفرستم.بعدا سر فرصت یی کلوب بری ای کاره تو سایت درست مکنم و آدرسش اینجا قرار میدم.هر کس دوست داشت با ما همکاری بکنه یی یا علی بگه تا بشینیم با هم بحث بکنیم بینیم چه کار میتانیم انجام بدیم.ممکنه "هیچ" کاری از دست ما برنیاد ولی اگر بتانیم قدم کوچیکی در این راه برداریم کار بزرگی انجام دادیم.
آدرس پروفیل من در cloob.com:
http://www.cloob.com/browse.php?id=155943?keywords=mobile&music&friend&computer

راستی تا یادم نرفته نتایج کامل او نظر سنجیه که در اول مطلب بهش اشاره کردم رَ براتان بنویسم:
1-بانک سپه
2-بانک تجارت
3-اداره کل حفاظت محیط زیست
4-اداره کل تعاون
5-اداره کل تعاون روستایی
6-اداره کل بیمه خدمات درمانی
7-سازمان مدیریت و برنامه ریزی
8-بانک رفاه کارگران
9-اداره کل اوقاف و امور خیریه
10-بانک مسکن
11-بیمه دانا
12-اداره دامپزشکی
13-سازمان بازرگانی
14 بانک ملت
15-شرکت گاز
16-اداره کل بنیاد شهید
17-اداره کل بهزیستی
18-بانک ملی
19-اداره کل راه و ترابری
20-اداره  کل تربیت بدنی
21-بانک صادارت
22-بانک کشاورزی
23-اداره کل ثبت احوال
24-بیمه ایران
25-شرکت آبفای روستایی
26-اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی
27-اداره کل اداره کل آموزش فنی و حرفه ای
28-سازمان صنایع و معادن
29-شرکت نفت
30-سازمان امور اقتصادی و دارایی
31-اداره کل تامین اجتماعی
32-اداره گمرک
33-سازمان آموزش و پرورش
34-کمیته امداد امام خمینی(ره)
35-شرکت توزیع نیروی برق
36-شرکت آب و فاضلاب شهری
37-امور آب
38-سازمان جهاد کشاورزی
39-شرکت پست
40-شرکت برق
41-استانداری
42 -شرکت مخابرات
43- اداره کل منابع طبیعی
44 -دانشگاه علوم پزشکی(بیمارستانها)
45- بنیاد مستعضفان و جانبازان
46 -اداره کل ثبت اسناد و املاک
47 -اداره کل امور اجتماعی
48 -سازمان مسکن و شهر سازی
49 -نیروی انتظامی
50 -اداره ی کل راهنمایی و رانندگی
51- شهرداری
52 -دانشگاه
53-دادگستری کل استان


این هم تصویر  یکی از مسولان رده بالای ممکلت  در حال پاسخگویی به مردم!ولی مسوولی که باید پاسخگویی کنه کجاس؟لابد تو باغچه!چی می چینه ؟حتما آلوچه!برای کی؟برای بچه های توی کوچه.نه ببخشید برای آقا زاده های توی کوچه.
کی میخوره ؟کی نمی خوره؟معلومه دیه مسوول محترم مخوره و ما نگاش مکنیم!

خب بیشتر سرتانه درد نیارم.

فعلا با اجازه
یا علی مدد


++اصلاحیه:

تو لیست بالا بانک تجارت اوله نه بانک سپه.

آدرس کلوب اصلاح شد.


نوشته شده توسط: پسران کرمانشاه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

یکشنبه 83/11/11 ساعت 7:31 عصر

i چه کار میشه کرد؟

سلام
چند روز پیش یکی از اقوام دور که تو کمیته ی امداد کار مکنه با منزلمان تماس گرفت و گفت که مخاد کامپیوتر بخره و از مَ خواست که بَرِی ایکه کلاه سرش نذارن باهش برم تا سیستمشه جمع بکنه.با هم رفتیم پاساژ میرداماد .یکی از آشناهاش هم با ما آمد تا به یکی از دکاندارای اونجانه که باهش رفاقت داشت معرفیمان بکنه.
رفتیم و قطعات سیستمی که مخاست رَ انتخاب کردیم و حالا نوبت چانه زدن سر قیمت بود.از اینجا بود که جنگ زرگری دکانداراگه شروع شد.اونا دو نفر بودن هر کدامشان سعی می کرد یِی جوری ای سیستمی که برداشته بودیم رَ عالی نشان بده.یکی از اونا می گفت ای سیستم لا اقل پونصد هزار تومن قیمتشه.اِی یکی می گفت م َ چند روز پیش همی سیستمه به یکی فروختم پانصد و سی هزار تومن ولی با شما 440 هزار تومن حساب مکنم!منم گفتم نه داداش.ایجوریا نیست.همو 440 تومنی که به ما گفتین هم زیاده.ای حرفه که زدم یکی اَ اونا ایجور نشان داد که بهش برخورده!گفت حالا که ایجوریه منم اصلا حاضر نیستم با ای قیمت به شما بفروشمش.حالا نوبه ی اویکی بود که به طرفداری از ما حرف بزنه!به ما گفت شما کارتان به حرفای ای رفیقمان نواشه.مَ ای سیستمه با همون 440 هزار تومن بشتان می فروشم.اویکی هم هی بالا پایین می پرید که مَ با ای قیمت نمی فروشم!خلاصه هر جوری شد سیستمه به ما به قیمت 440 هزار تومن قالب کردن.چند روز بعد از یکی از دوستام که سوال کردم تازه فهمیدم  15 هزار تومن فقط رو مانیتورگه زیادی حساب کردن!امروز قراره بریم سیستمه تحویل بگیریم.باید جوری حالشانه بگیرم که دیه به فکر حقه بازی نیفتن.
همو روزی که بری ای کاره رفته بودیم ،تو میرداماد یی پسره 12 -13 ساله بود که داشت چای می فروخت.دکاندارگه بشش گفت چند تا چای هم بری ما بریزه.ای آشنای ما که تو کمیته اس از پسرگه سوال کرد که شغل پدرت چیه؟
گفت: باوگم مردیه.دالگمیش مردیه.فقط خُوَم و خویشگم منیمه.
پرسید:کی خرجدانه میده؟
گفت: خوَم
بعدش گفت:خویشکگمیش مریضه.هفتِی یِی بار باید خون عوض بِکید.
گفت:باوگم تصادف کردیه و مردیه.اگه فقط یی امضا ارامان بکردیان الان ایمیش پول دار بیم.
نفهمیدم قضیه چه بوده ولی ظاهرا پدرش که تصادف کرده به امضای کسی احتیاج بوده تا بهشان دیه تعلق بگیره که ای اتفاقه نیفتاده.با وجودی که سنش  دوازده-سیزده سال بیشتر نبود خرج خودش و خواهر مریضش که  احتمالا سرطان خون داشت رَ می داد.با راهنمایی ای آقای که تو کمیته اس قرار شد اونا یی نامه بری کمیته بنویسن و وضعیت خودشانه توضیح بدن تا تحت پوشش کمیته قرار بگیرن.خدا را شکر ظاهرا مشکل ای یی نفره حل شد ولی بقیه چه؟خدا میدانه چند تا از ایجور آدما تو شهر ما وجود داره.مَ نمیدانم کی مسئول بررسی ای چیزاس؟مگه ما ادعا نمکنیم که  پیرو  علی (ع) هستیم ؟علی واقعا ایجوری بود؟علی خودشه در مقابل تک تک رعیتاش مسئول می دانست.نمخام مثل ای دلقکایی که ای چیزا رَ بهانه ی بری ضربه زدن به حکومت مکنن حرف سیاسی بزنم .اصلا  از ای حرفا منظور سیاسی ندارم ولی از  یِی حکومت شیعه انتظار میره که ای چیزا خیلی براش مهم باشه.درسه که کمیته خیلیا رَ تحت پوشش داره و کم یا زیاد خرجشانه میده ولی تکلیف اونایی که تحت پوشش نیستن چه میشه؟تازه اِی یِی بخش از قضیه اس.خیلیا هستن که سرپرست خانواده شان زنده اس ولی نمی تانه خرج خانواده شه در بیاره.خیلیا هستن که فقط میتانن خرج بخور و نمیری بری خانواده شان در بیارن.درسه که اینا زنده هستن و زندگی مکنن ولی چه زندگیی؟
مَ نمخام تمام مسولیته به پای دولت و حکومت بذارم.نخیر.هر کدام از ماها در مقابل ایجور افرادی مسولیت داریم.اصلا باید ایجور افرادیه تو لقمه لقمه ای که از گلومان پایین میره شریک بدانیم.هر کدام از ما اگه خودمانه شیعه ی مولا علی بدانیم باید خودمانه در مقابل افراد فقر جامعه مسئول بدانیم.هر کدام از ما باید سعی کنیم حتی اگه شده با نوک انگشت ، یی گوشه از او کیسه های که علی شبانه رو دوشش حمل می کرد و به در خانه ی فقرا می برد رَ بگیریم.مَ اصلا از شعار دادن خوشم نمیاد.نمی دانم چه کار میشه کرد ولی باید یی کاری انجام داد.تو کشورای خارجی که اصلا از اسلام و ای مسائل خبری نیست خیلیا با تشکیل ان جی او هایی سعی مکنن به فقرا کمک بکنن.چرا ما ای کاره انجام ندیم؟تو ماه رمضان تلویزیون یی عده از دانشجوها رَ نشان داد که کار خیلی خوبیه شروع کرده بودن.اونا با شناسایی خانواده هایی که وضعیت مالی خوبی ندارن شبانه کیسه های خوراکی رَ به صورت ناشناس درِ خانه شان می بردن و به ای ترتیب باعث می شدن لااقل بری چند شب اونا هم لذتهای زندگی رَ مثل بقیه ی مردم حس بکنن.به نظر شما تو کرمانشاه هم میشه ای کاره انجام داد؟مَ فکر مکنم اگه  همه ی دوستان یی یاعلی بگن و دست به کار بشن میشه کاراهای هر چند کوچیکی انجام داد.نظر شما چیَه؟
راستی دیدین چه به سره هتل بین المللیگمان! آوردن؟باید گفت که یکی از آثار باستانی شهرمان رَ از بیخ نابود کردن!آقا دستتان درد نکنه.کار خوبی کردین.ایجوری دیه کسی به جناب استاندار گیر نمیده که تکلیف هتل بین اللملی چه شد؟همیشه بهترین راه  بری حل مسئله پاک کردن صورت مسئله اس!البته جناب ترک نژاد قول دادن در اسرع وقت بری ساخت هتل جدید اقدام بکنن.آقای استاندار می گفت از کل اعتباری که بری اجرای ای طرحه  لازمه ،یک سومش تامین شده.به نظر شما ای یعنی چه؟پایان قضیه از همینجا مشخصه.
دوره ی ریاست جمهوری آقای خاتمی داره تمام میشه.چه تضمینی وجود داره که دولت بعدی بقیه ی اعتبار ساخت ای هتله تامین بکنه؟با یک سوم بودجه چه کار میشه کرد؟جز ایکه باز هم سازه های هتل رَ بالا میبرن  و تا سی سال دیه هموجوری میگذارنش؟البته امیدوارم ایجوری نباشه ولی خواهش مکنم اگه قراره یی آینه ی دق دیه برامان درست بکنین جان مادرتان ای کاره انجام ندین.ما اصلا هتل نخواستیم.بودجه شه خرج آسفالت خیابانا بکنین تا لااقل ای همه چاله چوله تو خیابانای اصلی وجود نداشته باشه.همی چاله های کوچولو میدانید چه ضرری به ماشین هایی که سطح شهر رفت و آمد مکنن میزنه؟
ظاهرا کار ساختن پل زیر گذر لب آب هم داره به خوبی پیش میره .قضیه ی دانشگاه صنعتی کرمانشاه رَ هم حتما تا حالا شنیدین.ای روزا همیجوری پشت سر هم از ای حرفای امیدوار کننده شنیده میشه. یکی نیست به جناب ترک نژاد بگه چرا تو ای مدتی که تو شهر ما می خوردی و می خوابیدی به فکر ای قضایا نبودی؟حالا که دوره ی ریاست جمهوری آقای خاتمی داره تمام میشه و طبیعتا دوره ی حکومت جناب استاندار هم به پایان خودش نزدیک میشه چه کاری بهتر از ایکه مردم کرمانشاه خاطره ی خوبی از جناب استاندار داشته باشن؟البته امیدوارم ایجوری نباشه ولی ما که چشممان آب نمخوره.از بس چاخان از مسولان شنیدیم دیه تا با چشم خودمان نبینیم باور نمکنیم.
شنیدم آقای خاتمی قراره همی روزا تشریف بیارن کرمانشاه.امیدورام سفر ایشان بری شهر و استان ما خیر و برکت(یعنی همون پول) زیادی داشته باشه.
زیاده عرضی نیس.
از همه ی دوستانی که بری مطلب قبلی کامنت گذاشتن هم واقعا ممنونم.شرمنده که بشتان کم سر میزنم.از آقا هادی و خانم پگاه و یاور وبقیه ی دوستان به خصوص خانم دولتشاهی (که اگه اشتباه نکنم از خاندان  دولتشاهی -از خانواده های اصیل و قدیمی کرمانشاه -هستن) به خاطر کامنتای امیدوار کننده شان تشکر مکنم.
یا علی

 


نوشته شده توسط: پسران کرمانشاه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

جمعه 83/8/22 ساعت 11:55 عصر

i میترو!!!

 


جل الخالق! به حق چیزای ندیده و نشنیده.شما هم شنیدین چِه شدَه؟میگن اعضای شورای شهر مُخان برامان مترو بسازن!!!بابا دمتان گرم.شما دیه کی هستین!
ما که چشممان آب نِمُخوره.شما اگه راس میگین اِیی مشکلاتی که وجود داره رَ برطرف بکنین ، مترو ارزانی خودتان.یارو خیابانگه که بابابزرگتان قرار بود  برامان عریضش بکنه رَ دُرُس بکنین،همو بَسمانه.خیابان مرحوم مدرس رَ میگم.اونجانه رَ بلدین یا نه؟اگه نمیدانین کجاس تا بیام اونجا رَ بِشِتان نشان بدم.راستی یی پیشنهادی هم براتان داشتم.لطف بکنین ایی ساختمان نیمه کارِی هتل بین المللی رَ از بیخ ویرانش بکنین. ایی ساختمانه لَکِی ننگیه بر دامن هَمِی مسولانی که تا حالا تو شهر ما مسوولیت داشتن.بَرِی ایکه خیال همه راحت بشَه و بیشتر از ایی بشتان حرف نزنن بزنین با دینامیت ویرانش بکنین و به جاش فضای سبز بسازین.آخه مردم ما از فضای سبز خیلی خوششان میاد!ایجوری همه به حالتان دعا مُکنن. ایی پل زیر گذر لب آب رَ که قول دادین تا سال آینده درسش بکنین هم دیه لازم نیس بسازینش.همو درسش نکنین خیلی بهتره.برید بودجَش رَ نوش جان بکنین.مطمئن باشین دیه هیچ کَس نیس که بشتان بگه چرا بیت الماله حیف و میل مکنین.بهروز همتیه که برکنار کردین.حالا دیه اوضا بر وفق مراده.هر چی دوس داشتین بالا بکشین.نوش جانتان.گور پدر مردم مستضعف کرمانشاه.مهم اینه که شما در رفاه باشین.مردم همو بهتر که تو فقر و نداری خودشان دست و پا بزنن.سر شما سلامت.

 شنیدم که جناب امیری مخاد در دفاع از فرهنگ مردم کرمانشاه بر علیه صدا وسیما گروه تشکیل بده!!!من خیلی محترمانه به ای آقا میگم که جناب امیری عزیز هر کی از ای حرفا میزنه تو یکی بهتره خفه بشی که آمارت دست منه.نگذار هر چی بلدم به همه بگم.برو به همو کارای خودت مشغول باش و کاری نکن که همی کاسه کوزه هاته به هم بریزیم.بزرگترین اشتباهی که مَ تو عمرم مرتکب شدم ای بود که به تو رای دادم.
 راستی شنیدم بساز بفروشی درآمد خیلی خوبی داره.درستَه؟اگه ایجوریه بگین تا منم بیام تو خط بساز بفروشی!

 


نوشته شده توسط: پسران کرمانشاه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

جمعه 83/8/1 ساعت 11:13 صبح

i فقر و سایر ماجرا ها

خواهر کوچیکِم امسال کنکور داره و بَرِی یکی دو تا از درساش تو یکی از ایی کلاسای کنکوری ثبت نام کردَه.چند روز پیش کلاس داشت و چون دیر وقت تعطیل می شد مادِرم گفت برو دنبالِش که موقع برگشتن تنها نواشه.نیم ساعت زودتر رفتم اونجا و منتظر شدم.اونجا یِی مرد حدوداً چهل و پنج ساله رو موتورش نشسته بود و او هم منتظر بود تا دخترش تعطیل بشَه که برساندش به خانه.رفتم پیشش و پرسیدم نمیدانی بچه ها کی تعطیل میشن؟گفت تا نیم ساعت دیه تعطیل میشن.همیجوری شروع کردیم به حرف زدن درباره ی هزینه ها ی زیاد کلاسای کنکور و خرج و مخارج دانشگاه آزاد و.....
او آقا با وجودی که ظاهرا سواد زیادی نداشت ولی مسائل رَ خیلی قشنگ تحلیل می کرد. آدم سرد و گرم چشیده و زحمت کشی بود.می گفت کارگر شهرداریه و بلوکای اطراف خیابانا رَ اونا نصب مُکُنَن.می گفت صبح تا شب زحمت میکشَه بری سه هزار تومن.سه هزار تومنی که باید باهِش خرج هفت سر عائله رَ بِدَه.یکی از بچه هاش مدرک کامپیوتر و حسابداری داره ولی خیلی وقته که بیکاره.دو تا بَچِی کنکوری و دو تا بَچِی دبیرستانی داره.مثل ایکه یکی دو تا بچی کوچیک دیگه هم داشت.می گفت ای دخترش بچه ی خیلی زرنگیه و هر جور شده با قرض کردن پول کلاس کنکور رَ براش جور کرده تا شاید کنکور قبول بشه بلکه به جایی برسه و سری تو سرا بلند بکنه.قسمم می داد و می گفت تو رو خدا اگر یی وقتی به جایگاهی رسیدید که سرو کارتان با مردم بود هوای آدمای ضعیفه داشته باشید و اونا رَ فراموش نکنید.می گفت دنیا دو روزه ،هر چه که به دست آوردی خودته باهش سیر بکن و بقیه ش رَ به چهار تا آدم فقیر بده تا توشه ی آخرتت بشه که آخر عاقبت هَمِی ما یِِی جسد بیجانه که اگه دو ساعت تو سردخانه نباشه بو مُکنه طوری که نزدیک ترین عزیزانت رقبت نمکنن دو دقیقه پیشت ویسن.می گفت چه میشه آدمایی که او بالا بالاها نشستن و تو ناز و نعمت به سر میبرن یی نگاهی هم به زیر دستاشان بندازن؟می گفت آدمایی هستن که بیست و چهار ساعت خدا بساط غذاهای رنگارنگشان جوره ولی یک لحظه فکر نمکنن بعضی ها بری شام شبشان محتاجن و بچه هاشان شبا با شکم گشنه تو رختخواب میرن و می خوابن.حرفای جالبی میزد.می گفت مَ تک تک محله های کرمانشاه رَ بری نصب بلوکای کنار خیابانا گشتم و با خیلی از مردم برخورد داشتم.از آدم خوب و با خدا گرفته تا آدمهای دزد و پلید و جانی.
می گفت مردم خیلی از محله ها رَ از نزدیک و به اسم می شناسم.می گفت امروزه اکثر جوانای کرمانشاهی یا میرن راننده میشن و یا خواننده!!! اگه تو ادارات اِیی شهره بگردی می بینی بیشتر کارمندای ادارات رَ کسانی تشکیل میدن که کرمانشاهی نیستن.اگه پست و مقام درست و حسابی وجود داره اون مال مردم شهرستانه و جوانای کرمانشاهی نقش زیادی توی ایجور کارها بازی نمکنن.یادش به خیر.دوران راهنمایی یِِی آقای بود به اسم حاج آقا آل آقا که میامد مدرسه برامان حرف میزد.فکر کنم ایی حاج آقا رَ اکثر بچه محصل های کرمانشاهی بشناسن.پیر مرد مسنی بود که همه بهش احترام می گذاشتن.همیشه می گفت آی جوانای کرمانشاهی اجازه ندین صندلی های دانشگاهاتانه بچه های شهرای دیگه اشغال بکنن.می گفت شما اگه صد هزار تا گل به تیم فوتبال حریفتان بزنین به یِی تابلو دکتری که در آینده سر در مطبتان نصب مکنین نمیشه.می گفت هر چه که میتانین برای کسب علم و دانش تلاش بکنین که هزار تا از ایی بازی ها و سرگرمی هایی که شما بشش مشغول شدین به یی مدرک مهندسی نمیشه.
واقعیت اینه که جوانای کرمانشاهی امروزه بیشتر از هر چیزی دنبال تیپ زدن و ولگردی تو خیابانا هستن تا کسب علم و دانش.فردا پس فردا هم یا میرن کارگری بری ساختن برج وساختمان یی عده آدم سرمایه دار و خرپول ، یا میشن راننده تاکسی و یا به قول او آقا میشه خواننده و تو مجالس عروسی مردمه وادار به چوپی کشیدن مکنن ! ء
بگذریم.سرتانه درد آوردم.
آقا ایی رفیقای ما تو زرد از آب در آمدن!!روز اول بشمان قول دادن که تو نوشتن مطالب ای وبلاگ به مَ کمک مکنن ولی مثل ایکه زیر قولشان زدن و نمخوان کمکی بکنن.ایی بار هم مجبورشدم خودم اینجا رَ آپ بکنم.اشکال نداره.اگه اونا نیامدن خودم تنهایی جور بقیه ی پسران کرمانشاه رَ می کشم!
فعلا با اجازه ما مرخص بشیم تا بعد
یا علی...

نوشته شده توسط: پسران کرمانشاه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******

<      1   2   3      >

i لیست کل یادداشت های این وبلاگ

وبسایت
[عناوین آرشیوشده]

*********************************

********************

:: درباره من ::

پسران کرمانشاه

********************

:: لینک به وبلاگ ::

پسران کرمانشاه

********************

:: آرشیو ::

اون قدیم ندیما
پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385

********************

:: لینک دوستان من ::

حکیمه تینا
آلونک تنهایی
یک کرماشانی
کرمانشاه پاتوق
خانم دولتشاهی
و ب نظرات ما ...
خاکستر گل سرخ
از سرزمین غم ها..
کرمانشاه دیار شیرین....
دختری به نام پی پلاس پلاس
کرماشان نیشتمان خوه ش نیشان
گروه صنعتی سجاد مهر کرمانشاه
دانشگاه رازی-مکانیک 84
رفیق باز سینه سوخته

********************

:: خبرنامه ::

 

********************

پارسی بلاگ ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ